Polly po-cket
داشتن رفیق خوب از یه طرف نعمت از یه طرف بدبختی!!! ما معمولا باشگاه ورزش مدرسه رو میپیچونیم میریم کافه صبحونه میخوریمو یه قلیون میزنیم این آخرین بار که رفتیم رفیقم کرمش گرفته بود هعی اذیتم میکرد وقتی داشتم قلیون میکشیدم هی مشتک مینداخت داخل زر ورقم!!!بعد ده دقیقه گفتم هرکاری میخوای بکن دیگه بریم رفیقمم نامردی نکرد دوتا مشتک انداخت تو زر ورق کل کلبه رو بو گرفت بعدش یه لیوان آب خالی کرد داخل قلیون هرچی توتون بود رنگش عوض شد ریخته شد داخل آب اصلی من فقط داشتم نگاه میکردم بعد اینکه پولو حساب کردم دیدم طرف رفت قلیونو اینارو برداره فقط با رفیقام فرار کردم فکر کنم دیگه رامون ندن هههههههههه
*****************************
خاطرات یه پسر بد: من بایه دختره خانواده دار و خیلی خوب آشناشده بودم و نامزد کرده بودیم.این نامزد من یه خواهر کوچیکتر از خودش که انصافا هم خوشگل بود داشت.این خواهر نامزدم خیلی دورو ور من میومد و نامزدم یه جورایی بدش میومد.یه روز خواهر نامزدم بهم زنگ زد گفت سلام بیا خونه رویا )نامزدم( حالش بد شده بدو بیا.منم بدو رفتم دیدم کسی خونه نیس جز خودش.اومد پیشم گفت اگه بهم یکم پول بدی میزارم بهم نزدیک شی و رفت بالا.منم سرمو انداختم پایین رفتم طرف درب خروجی هنوز چندتا پله پایین تر نرفته بودم که نامزدمو باباش با چشمای گریون اومدن جلوم و باباش گفت به خانواده ی ما خوش اومدی تو از امتحانت سربلند بیرون اومدی.از اون روز خیلی میگذره ولی هنوز کسی نمیدونه داشتم میرفتم کیف پولمو ازتو ماشین بردارم. همینجاست که باید بگی خدا میتونستی مچمو بگیری اما دستمو گرفتی...
*****************************
دیروز مبل هامونو عوض کردیم الان 24 ساعته بابام فقط واسه دستشویی از روشون پا میشه... یه جور رفتار میکنه انگار تا هفته پیش سومالی زندگی می کردیم !!!
*****************************
سرکلاس داشتیم راجع به زلزله صحبت میکردیم که چطور خودمون رو نجات بدیم، گفتم پنجره ها هم نرده داره ازش نمیشه رد شد بعد دوستم گفت من که رد میشم، یکی دیگه گفت اگه رد هم بشی کلیپست گیر میکنه.
*****************************
آقا نشستم رو مبل دارم 4جوک می خونم بعد بابام می گه: یونس بابا واست نارنگی خریدم گفتم خواستی ببری مدرسه. من درحالی که از شدت ذوق زدگی اشک تو چشام جمع شده میگم ممنونم . واقعا ممنونم و یه قهقه از ته دل زدم. حالا بابام:مرض اینو گفتم پاشی بری بشوری بخوریم پاشو هیکل قناست رو از رومبل وردار یالا لندهور. من:((0 نارنگی:&
*****************************
توهیچ گهی نمیشی چست؟؟؟؟ جمله ای بود که پدر بنده وقتی پوست هندونه رو طوری میخوردم که انسان های اولیه نمیخوردن به کار برد من الان دنبال پدر واقعیمم شما ندیدینش؟؟
*****************************
دیشب دنبال چیپس بودم تو خونه ، توی یکی از قابلمه هایی که معمولا مامانم خوراکی ها رو اونجا قایم میکرد گشتم یه کاغذ پیدا کردم روش نوشته بود : “عزیزم تلاشتو تحسین میکنم ولی متاسفانه این دفعه به بن بست خوردی گامبو”
*****************************
کـیـلـیـپـس دخـتـر هـمـسـایـمـون از نـصـف الـنـهـار مـبـدا )شـما یـادتـون نـمـیــاد یـه زمـانـی تـو کـتـاب جـغـرافـیـمـون مـیـخـونـدیـم خخخخخخخخ( تـو حـلـقـم اگـه دروغ بـگم @@ بــا اجـازتـون دیــروز 2 تـا سـوتـی دادم در حـد جـزایـر مـارمـاریـس ^_^ بـا مـاهـا )دخـتـر عـمـوم_نـامـزدم(رفـتـیـم بـیـرون مـیـخـواسـتـیـم واسـش مـانـتـو بـخـریـم^_^ از شـانـس مـا یـه مـانـتـو واسـه مـاهـا گُـشـاد بـود حـالـا مـن خـاسـتـم بـرم بـگم: عـاقـا ایـن مـانـتـو گُـشـاده زبـونـم نـچـرخـیـد بـرگـشـتـم گـفـتـم ایـن مـانـتـو شُـداده !!! ^_^ فـروشـنـده: O_o مـن: 0_0 دومـیـن سـوتـی هـم وخـتـی دادم ک مـانـتـو رو خـریـدیـم و تـو مـاشـیـن بـودیـم و داشــتــیــم بـرمـیـگـشـتـیـم خـاسـتـم بـگـم عـاقـا هـمـیـن بـَغَـل مـَغَـلا مـا رو پـیـاده کـن گـفـتـم: هـمـیـن بـَغَـل مَـغَـلا ما رو بَغَل کن @_@ یارو راننده : ^_^ من: 0_0 نـامـزدم: O_o اِی پـایـه مـیـز عـسـلی تـو حـلـقـت چـرا امـروز انـقـد سـوتـی مـیـدی تـو ؟؟
*****************************
سلام عاقا دیروز با یکی از دوستام رفته بودیم بیرون.از جلوی یک صوتی تصویری رد شدیم دیدیم مدل تلویزونوشون اونجا بود منم با یک فکر خبیسانه گفتم بیریم کنترل تلویزیونتو بیاریم رفتبمو اوردیم چشتون روز بد نبینه هی ما کانال عوض کن هی اون دیگه بقیه وش خودت تصور کن